اشعار مذهبی ترکی و فارسی

((وبلاگ نشر اشعار ترکی و فارسی مذهبی))

اشعار مذهبی ترکی و فارسی

((وبلاگ نشر اشعار ترکی و فارسی مذهبی))

اشعار مذهبی ترکی و فارسی

بسمه تعالی
با توکل به خدا و توسل بر چهارده معصوم وبلاگی برای انتشار اشعار مذهبی ایجاد کردم که ذاکران و مداحان و عاشقان بتوانند استفاده کنند و برای حقیر نیز فیضی هر چند اندک عاید شود.کپی کردن اشعار و مطالب این وبلاگ مانعی ندارد.سعی میشود متناسب با هر مناسبت اشعار مربوطه دروبلاگ قرار داده شود.
التماس دعا

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

یتوردی حجی تمامه پیمبر رحمت

قویوب مدینیه یوز مکه دن ایدوب رجعت


غدیر خمّه یتنده حبیب رب جلیل

او بین راهیده ایتدی نزول جبرائیل


گتوردی آیه بلّغ او یرده روح الامین

پیمبره یتیروب ذو الجلال پیغامین


بو نوع امر ایلیوبدور خدای لم یزلی

گرک بوگون اولا ظاهر جلال و شأن علی


ولایت اسد الله هی قیلماسان ظاهر

رسالتون الی تبلیغیدن اولور قاصر


ایشتدی چون بو پیامی جناب پیغمبر

نزوله امر ایلیوب دوشدی قافله یکسر


جهاز ناقه لریله قورولدی بیر منبر

چخوب او منبره فرمانده قضا و قدر


ازلده باشلادی بیر خطبه چوخ فصاحتیله

آچوب ثنای خداونده دل بلاغتیله


زبس که جلوه ایدوب نور احمد مختار

اولوبلا سامع و ساکت مهاجر و انصار


اوقدر خلقین ایچینده دوتوب علی کمرین

گوتوردی اللرینین اوستونه رسول امین


او قدری قوزادی اول نوری سرور مدنی

علی جمالینی گون تک گوروب هامی علنی


اوجالدی قبّه افلاکه نور یزدانی

جمال پاکی ایشقلاندروب او صحرانی


اوجا سسیله خطاب ایتدی احمد مختار

هامی بلون ای مهاجر و انصار


سرور و قوت دل گوهر ثمینیمدور

علی وصّی بلافصل و جانشینیمدور


بودور علی اسد الله سرور غالب

آناسی فاطمه دور والدی ابو طالب


بونون ولایتی هر طاعته مقدم دور

علوم ما سبق و ما یکونه اعلم دور


بونون محبتی دور حب کردگار جلیل

اولوبدی نعمت دین بو وجودیله تکمیل


منه خلیفه بودور انس و جنه مولی دور

تصرف ایمگه هر بیر اموره اولی دور


بونون ولایتینی هر کس ایلیه انکار

خدا یاننده اولار رو سیاه روز شمار


اوجالدی جشنیله تبریک عرش اعلایه

ازل عمر دیدی بَخ لَک او مولایه


بو بیر علی دی ال اوسته آلوب شه کونین

ولی آلوب الینه بیر علی ده اوغلی حسین


خدایه بنده دی اما خدای عالم دور

عزیز حقدی ولی علی اعلادور


مطیع دور اوزی حقه مطاع دور خلقه

گونه ،آیا ، یره ، مخلوقه ،حکم فرمادور


علی خدا دگل اما بشر لباسنده

هامی صفاتی اونون بی نظیر و همتادور


من آزمارام سوزی سن آزما مطلبی زاهد

نه جای بحث دی بو یر نه بزم شورادور


یوخیدی عالم و آدم ولی علی واریدی

اگرچه آدم آتاسی آناسی حوادور

آرش قاسمی

خورشيد چراغکي ز رخسار عليست

مه نقطه کوچکي ز پرگار عليست 

هرکس که فرستد به محمد صلوات

همسايه ديوار به ديوار عليست 



نازد به خودش خدا که حيدر دارد

درياي فضائلي مطهر دارد 

همتاي علي نخواهد آمد والله

صد بار اگر کعبه ترک بردارد 



علي در عرش بالا بي نظير است 

علي بر عالم و آدم امير است 

به عشق نام مولايم نوشتم 

چه عيدي بهتر از عيد غدير است؟



تمام لذت عمرم در اين است

که مولايم اميرالمومنين است 



نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد 

ناشر حکم ولايت به ولي مي نازد 

گر بنازد به علي شيعه ندارد عجبي 

عجب اينجاست خدا هم به علي مي نازد



خورشيد شکفته در غدير است علي 

باران بهار در کوير است علي 

بر مسند عاشقي شهي بي همتاست 

بر ملک محمدي امير است علي



روز محشر پرسيد ز من رب جلي 

گفت تو غرق گناهي؟ گفتمش يا رب بلي 

گفت پس آتش نميگيرد چرا جسم و تنت

گفتمش چون حک نمودم روي قلبم يا علي



چون نامه ي اعمال مرا پيچيدند 

بردند به ميزان عمل سنجيدند 

بيش از همه کس گناه ما بود ولي 

آن را به محبت علي بخشيدند 



عمریست به عشق تو اسیریم علی 

مست از خم باده غدیریم علی 

داریم تمنا ز خداوند علی 

با حب ولای تو بمیریم علی 



یک روز دلم به جشن مولا علی می رفت 

در عیدِ غدیرِ خُم به صحرا می رفت 

هر کوه که در برابر می‏دیدم 

چون دستِ علی بود که بالا می رفت



شبي در محفلي ذكر علي بود 

شنيدم عاشقي مستانه فرمود 

اگر آتش به زير پوست داري 

نسوزي گر علي را دوست داري



قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد 

ایمان به جز از حب علی پایه ندارد 

گفتم بروم سایه لطفش بنشینم 

گفتا که علی نور بود سایه ندارد 



به روز غدیر خم از مقام لم یزلی 

به كائنات ندا شد به صوت جلی 

كه بعد احمد مرسل به كهتر و مهتر 

امام و سرور و مولا علیست علی 



باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر 

شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر 

موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر 

چشمه های نور جاری شد ز دامان غدیر



ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام 

بر تو ای روز امامت از همه امت سلام 

از تو محکم شد شریعت، وز تو نعمت شد تمام 

ما به یاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام

آرش قاسمی

به اوج سعادت همائی علی

به سرّ خدا آشنائی علی


به بحر حوادث به طوفان سخت

به کشتیّ دین ناخدائی علی


جهان صورتی هست و معنی توئی

تو مافوق مدح و ثنائی علی


نزاید نظیرت دگر امّهات

چُنان گوهر پربهائی علی


به جز تو ندارند فریادرس

تو یار همه بی نوائی علی


بخواهند یاری ز تو ممکنات

تو مرآت واجب نمائی علی


خداوند شمشیر و علم و هنر

مبرّی ز ریب و ریائی علی


در اسماء حق اسم اعظم توئی

به جانت قسم هکذائی علی


شده در وجود تو اضداد جمع

منزّه ز چون و چرائی علی


یلِ شیرگیری به روز نبرد

به محراب، صاحب دعائی علی


به سر برده عمری به نان جوین

ولی بحر جود و سخائی علی


به شهر علوم پیمبر دری

تو منصوص در اِنَّمائی علی


بجائی به قرآن عَلیٌ‌ حَکیم

به جای دگر قُل کَفائی علی


ز هر جای چون قطع امّید شد

تو بر ماسوا..َ. رجائی علی


تو گفتی ز من نیست اعظم خبر

به اعظم خبر مبتدائی علی


به قرآن توئی صالح المومنین

به حق معنی والضّحائی علی


ز یمن تو هستی شده پایدار

تو اِلّا پس از حرف لائی علی


چه آدم چه موسی چه عیسی چه نوح

تو بالاتر از انبیائی علی


به جز مصطفی افضل از کائنات

تو جان و دل مصطفائی علی


به قرب دَنی کرده احمد عروج

تو مخبر از آن ماجرائی علی


تکلّم خدا کرده با صوت تو

نگویم تو صاحب صدائی علی


به توصیفت آغاز و انجام نیست

تو آن ذات حیرت فزائی علی


به احمد بجائی سری از بدن

ندارید از هم جدائی علی


بود مهرت ایمان و بغض تو کفر

قسیم نعیم و عنائی علی


ز محشر ندارد حسینی هراس

تو سلطان روز جزائی علی

آرش قاسمی

پادشه ملک عدالت علی

مشعل پرنور هدایت علی

رهبر فرزانه ی آزادگان

نور علی روح رشادت علی


نور رخش پرتو سیمای عشق

خطبه او شهد مصفای عشق

سینه مگو پهنه دریای عشق

زینت  محراب و مصلای عشق

نایب سلطان رسالت علی


بنده فرمانبر پروردگار

سالک حق زاهد شب زنده دار

تیغ مقالش چو لب ذوالفقار

شیر قوی پنجه و دشمن شکار

روح شرف کوه صلابت علی


گوهر گنجینه دین مبین

راز و نیاز شب او دلنشین

محرم خلوتگه روح الامین

کیست به پیغمبر ما جانشین

نیست مگر رهبر امت علی


در سفر حج وداع مصطفی

گفت به حجاج که ای اتقیا

هر که مرا می شمر مقتدا

لازم الاجراست کند اقتدا

از سخن شاه ولایت علی


هستی مخلوق ز هست علیست

میمنه و میسره مست علیست

جنت الاعلا به دست علیست

شیعه ناپخت شکست علیست

دارد از آن دسته شکایت علی


بین علی با دگران فرق هست

دل شکند غیره علی بت شکست

در صف اسلام علی اول است

دید مرا چون شده ام مست مست

داد به من دست اخوت علی


حکم شفاعت به ولا می دهم

من به علی رای وفا می دهم

در ره او جان به فدا می دهم

چونکه ز حق کرده اطاعت علی


نطق علی منطق ایزد بود

دشمن او دشمن احمد بود

یار علی یار محمد بود

هر که مرا یار سرآمد بود

گیرد از او دست حمایت علی

آرش قاسمی

ای جان همه عالمیان در دل غبرا

وی روح سلاطین فنا در ره تقوا

ای جوهره عشق و وفا در دل شیدا

دل رفت به سودای سر زلف مطرا

جان در تب و تاب است ز هجران تو جانا



ای حجّت حق سرّ نهان کنز حقایق

مدحت نبود در خور ادراک خلایق

لیکن به وصالت شده دل راغب و شایق

لطفی کن و از دل بزدا زنگ علایق

توصیف کنم تا مگر آن طلعت زیبا



نافذ همه فرمان تو از ماه به ماهی

از بندگیت داده خدا منصب شاهی

کرسی و فلک،لوح و قلم،عرش الاهی

ذرّات جهان،کون و مکان،جمله کماهی

در سیطرِۀ حکم تو ماهیت اشیاء



نه کرسی و افلاک و زمین جمله کیهان

جوزا و اسد،قوس و حمل،عقرب و میزان

دلو و سرطان،حوت و جدی،سنبله،کیوان

اجرام فلک،جن و ملک،عالم امکان

هستند ز جان طالب فرمان تو شاها



ای آنکه به رخ موج زند جلوه توحید

یک لمعه ز رخسار تو صد چشمه خورشید

پیش قد دلجوی تو خم قامت ناهید

از جام روانبخش تو هر ذرّه که نوشید

خورشید شد و چرخ زنان رفت به بالا



روشن ز جمالت شده هر دیده حق بین

مبهوت وقار و کرمت جمله سلاطین

سرمست کمالات تو شد سوری و نسرین

مریخ و زمین،مشتری و زهره و پروین

دور حرمت چرخ زنان با دل بینا



رخسار تو ای جان جهان معدن انوار

از شمس رخت نور خدا هست پدیدار

مجذوب جمالت شده هر عارف بیدار

مهر تو دو صد جنّت و قهر تو دو صد نار

از مهر تو بر سالک حق،خلد مهیّا



تو جلوه حق،معدن عرفانی و حکمت

تندیس صفا،عشق و وفا،شور و محبت

احسان و کرم،جود و عطا،لطف و کرامت

فرزند نبی روح علی با همه دولت

محبوب خداوندی و خود بنده والا



سر مست لب لعل تو هر عاشق جانان

دلداده عشق تو دو صد بنده و سلطان

مدهوش تجلای رخت زاده عمران

در حکمت حق بنده تو را حضرت لقمان

استاد همه جن و ملک، آدم و حوا



ای کنج خرابات تو آباده عرفان

از فیض نگاهت شده دل بیدل و حیران

خاک حرم پاک تو ای شاه خراسان

مسجود ملک رشک فلک غبطه رضوان

منظور همه اهل جهان کعبه دلها



ای شمسه ایوان تو خورشید ممالک

وی بر همه ذرّات جهان حاکم و مالک

عشّاق جهان،پیر مغان،عارف و سالک

احرار زمان،پیر و جوان،خیل ملایک

مشغول طواف حرمت با دل دانا



آن گنبد زرّین تو بر عرش نگین است

صحن حرمت روضه رضوان برین است

عشّاق تو ای شاه جهان اهل یقین است

مشتاق تو با خیل ملک،روح الامین است

بر موسی جان خاک درت سینه سینا



عالم همه در دیدۀ حق بین تو زاهق

فرمان تو بر کون و مکان نافذ و فائق

پیمان عناصر به ره عشق تو واثق

اجرای فرامین تو بر عاشق صادق

چون شهد و شکر،هست بسی نوش و مهنّا



از همّت مردانگی و عشق و ارادت

یاران همگی با دل و جان رفته زیارت

ای حجّت حق پادشه عشق و کرامت

هر چند بدل موج زند شوق ضیافت

صد حیف نشد قرعه بنام من شیدا



توفیق تشّرف نشد امسال صد افسوس

دل خونم از این درد،نه از لطف تو مأیوس

ای کان کرم،میر هدی،پادشه طوس

از دور بود فانی مسکین تو پابوس

لطفی کن و درمان بنما غصه ما را

آرش قاسمی

آسمان بر آن شده تا با زمین ساغر زند

مهر خندد بر مه و مه خنده بر اختر زند

عرشیان را مرغ دل سوی مدینه پر زند

حضرت روح الامین بیت الولا را در زند

بوسه بر خاک سرای موسی جعفر زند

دم ز وصف بضعه ی زهرا و پیغمبر زند


در کنار نجمه ماه مرتضی پیدا شده

یا به طور موسی کاظم رضا پیدا شده



آفرینش را به تن روح مجرّد آمده

مژده در ذیقعده از عیدی موءّید آمده

عالم خلقت به از خلد مخلّد آمده

جلوه گر حسن خدای حیّ سرمد آمده

شیر حق در کعبه یا در مکّه احمد آمده

اهل عالَم عالِم آل محمّد آمده


کیست این استاد دانشگاه کل حق را ولی است

قبله ی هفتم امام هشتم و سوّم علی است



ماه آمد در زمین شد آسمان پروانه اش

اختران دلداده خورشید فلک دیوانه اش

مرغ دل در بند دام و در هوای دانه اش

ملک دین از مقدمش آباد و دل ویرانه اش

خضر در بزم ولایت تشنه ی پیمانه اش

بحر رحمت جرعه ای از جام سقّاخانه اش


غیر از این مولا که عالم ملتجی بر او شود

کس ندیده شهریاری ضامن آهو شود



آتش از بهر مُحبّ او گلستان می شود

دوزخ از فیض نگاهش باغ رضوان می شود

اشک با یاد غمش دریای غفران می شود

درد با خاک رهش بی نسخه درمان می شود

سنگ در صحنین او لعل بدخشان می شود

ریگ در دست گدایش دُرّ و مرجان می شود


گر بخواهد از دل آتش عبیر آید برون

ور دهد فرمان ز نقش پرده شیر آید برون



مهر گیرد وام از مهر رخ تابان او

مه کم از خشت طلا در گوشه ی ایوان او

آسمانها قطعه ای از سفره ی احسان او

آسمانی ها، زمینی ها، همه مهمان او

بوالحسن کنیه، علی نام و رضا عنوان او

شهریاران جهان خاک در دربان او


دوست در کویش نه تها سرفرازی می کند

دشمن ار آید از او مهمان نوازی می کند



ای جمال حضرتت آیینه ربّ جلیل

ای زبانت با خدا در گفتگو بی جبرئیل

زائر قبرت هزاران نوح و موسی و خلیل

ماه رویت مشعل انّا هدیناه السّبیل

مصطفی را بضعه و موسی ابن جعفر را سلیل

خاک کویت عطر جنّت آب جویت سلسبیل


ای تو را در آستین دست عطوفت اهلبیت

هم رضای اهلبیتی هم رئوف اهلبیت



کیستم من سائلی امیّدوارم یا رضا

تو گُل گلهائی و من خار خارم یا رضا

این امیدم این گناه بی شمارم یا رضا

این دل خون این دو چشم اشکبارم یا رضا

جز گنه بر درگهت چیزی ندارم یا رضا

شرمسارم شرمسارم شرمسارم یا رضا


هر چه بودم هر که هستم تو پناهم داده ای

کی جوابم می کنی اکنون که راهم داده ای



من ز دور کودکی دور شما گردیده ام

با شما از خردسالی آشنا گردیده ام

بر سر کوی تو ای مولا گدا گردیده ام

سائلی بودم که گرد این سرا گردیده ام

گر چه خم از بار سنگین خطا گردیده ام

شرمگین از اینهمه لطف و عطا گردیده ام


با شما بگذشته از آغاز شادیّ و غمم

هر که هستم خاک زوّار حریمت «میثمم» 

آرش قاسمی

ای شهریار مُلک خراسان ولیّ دین

وی خاک آستانه سی مسجود مسلمین


ای اسم پاکی علّت ایجاد کاف و نون

مامومِ ذوالجلال و امامُ الموحّدین


تشبیه ایدم بهشته اگر پاک مدفنون

ایراد ایده لّه فرضیمه اشخاص نکته بین


حسرتدی عرش و خلدِ برین خاک بوسینه

جنّات و عرشه مدفنیوین فخری وار یقین


طاق مُقَرنَس علّتی وار واژگون اولوب

اُپماقلیقا ترابیوی ایستور اولا قرین


صحنون گورن بهشت برین ایتسه آرزو

کفران نعمت ایلیوب ای شاه عالمین


سکّان عرش و فوج ملائک، شه و گدا

فخر ایلر آستانیوه سورته اگر جبین


یالقوز تاپوب نه فیض زیارت ملائکه

ایلر طواف قبرون اولوالعزم و مرسلین


ای خاک طوس سنده شرافت نه قدر وار

آغوشه چکموسن ایله بیر جسم نازنین


فخر ایلسن بهشته اگر وار لیاقتون

غبطه جلال و شانون ایدر روضه ی برین


بیر نازنین وجود که وار بو جلالتی

عبد ذلیلدور قاپوسیندا ملائکین


غربتده بس ندور سببی قویموب احترام

توهین ایتماقا چالیشوردی منافقین


مامون عاقبت ایدوب اقدام قتلینه

دوشدی بو فکره ویرسون او مولایه زهر کین


دعوت ایدوبدی مجلسه بیر گون او سروری

چوخ یاسیله گلوبدی او مولای مومنین


مامون حیله ساز گوروب اولدی جلوه گر

نور جمالِ قائدِ قُرُّ المُحَجِّلین


عنوان مکریله ازل ایلوبدی احترام

فکر ایتدی بولمز احمد محموده جانشین


اگلشدیروب یانیندا دیدی لطف قیلموسان

خوش گلموسن عم اوغلی سن ای رکن شرع و دین


بیر خوشه زهرلی اوزوم آلدی اله دیدی

گور نه اوزومدی، بونی میل ایله بو حین


نطقه گلوب امام بویوردی گذشت ایله

غربتده گل بو غمزده نی ایتمه دلغمین


شاید بهشت اوزوملری بوندان گوزل اولا

هر دانه سی نظرده اولا لؤلؤِ ثمین


گل رحم ایله بالالاریمون یولدادی گوزی

اوغلوم تقی یتیم اولی بوندان یماق همین


مامون ال گوتورمدی مظلوم امامیدن

جبراً اله گتوردی او بیرحم مقصدین


بیر نچّه دانه میل ایلیوب ثامن الحجج

تاثیر ایدوبدی دوغرادی فوراً جگرلرین


تغییر تاپدی حالی داخی اگلشنمدی

دوردی ایاقه منزلینه گلدی چوخ حزین


فرمایش ایتدی باغلا اباصلت قاپلاری

اُلّم من ایمدی، پیک اجل ایلیوب مکین


عرض ایلدی مریض سن آخِر بو حالیده

دیداریوه گلن اولار ای خسرو مهین


ویردی جواب کیم گله جاق گورماقا منی

غربتده کیم غریبه اولار مونس و معین


گل فرشیده کنار ایله جدّیم حسین کیمی

توپراقلار اوسته جان ویروم اولسون خدا گزین


فرضی کنار ایدوبدی اباصلت، دلفکار

باغلوب قاپونی خلوت ایدوب شاه مسکنین


اللر اورک باشیندا دونردی صاقا صولا

قلبین اوغوشدوراردی ایدردی او شه انین


بو حالدِیدی گوردی صدا گلدی السّلام

سس بولدی آشنا سسیدور آچدی گوزلرین


اوغلی جوادی گوردی باشی اوسته اول غریب

محو اولدی لوح سینه دن افکار آن و این


قولّارین آچدی سالدی اوغول بوینونا او دم

آغوشه باسدی اوغلونی اول میر متّقین


عالمده ایخدا نه گوزل آرزودی بو

باش اوسته جان ویرن گوز آچوب گورسه محرمین


هر آغلیان حسینه گرک آغلاسون مدام

سالدی او گونکه دلدن او مظلومی مشرکین


اوغلی گلنمدی، باجیسی گلدی یانینه

گوردی کسور حسین باشینی قاتل لعین


سسلندی کسمه باشینی قوی باغلیوم گوزین

آرتورما باشسیز عترتینون محنت و غمین


یالواردی قاتله نه قدر ال گوتورمدی

آخِر ال آتدی دوتدی خانم قاتلین الین


سوز بیر یره دایاندی داخی عرض ایدنمورم

بولمم نولوب یخلدی یره زینب حزین


ضعف ایلمیشدی، هوشه گلوب گوز آچوب امام

بیر یاندا گوردی باجینی، بیر یاندا قاتلین


فرمایش ایتدی دورما قِییت باجی خیمیه

جمع ایله باشه قارداشیوین باشسیز عترتین


زینب قِییتدی، شمر قیلوب ظلمین آشکار

افلاکه دوشدی شور و نوا، تیتردی زمین


پیغمبر اوغلی لطف ایله بیکس حسینیه

سائلدی درگهونده بو مسکین و مُستکین


امریم دوشوبدی مشکله آواره قالموشام

حلّی سنون الونده دور آسان، منه چتین


گرچه خطا چوخ ایلمیشم دست خالیم

یا اَیُّهَا العَزیز تَصَدَّق لِخاطِئین


بیرده چوخ ایستورم دولانام باشیوه سنون

حضّار و نوحه خوانیله بو ایل بو اربعین


هر چند سوزلریمده وار ایطاءِ قافیه

امّا گذشت ایدر بونی اشخاص نکته بین

آرش قاسمی

ای شهنشاه خراسان یاعلی موسی الرضا

دین اسلامه نگهبان یاعلی موسی الرضا


◀️ متقی تبریزی 


ای یاتان باب الحوائج دلبری ایرانیده

جودو بذلون ثبت اولوبدور شعریده دیوانیده

چوخلاری حاجت الوب بو درگه درمانیده

درد بی درمانه درمان یا علی موسی الرضا 


◀️ شایان ارومیه ای 


جود بیر قطره ولی مولا سن اقیانوس سن

شهریار بی بدیل سرزمین طوس سن

کیم ایده عرض ارادت سن اونا مانوس سن

بارگاهون باب رضوان یا علی موسی الرضا 


◀️ ستاری قیزیل قلم


ای اولان باب کرامت کل انسانیته

عالم آل پیمبر عشق وحدانیت

رهبرجمع اعاظم خیل روحانیته

حافظ الفاظ قرآن یاعلی موسی الرضا


◀️ شایان ارومیه ای 


قرن لر دی که حکومت ایلیورسن دللره

التفاتون وار  پناهنده اولان سایل لره

 هر ایکی عالمده دوشموش نام پاکون دیللره

مامن دلدادگان سان یاعلی موسی الرضا


◀️ ارسلان محمدی 


من سنون عشقونده حيرانم آقا الله بيلير

سن گلن  يولاره قربانم  آقا الله بيلير

من گينه سفرونده مهمانم آقا الله بيلير

لطفوي بير ايله احسان ياعلي موسي ارضا


◀️ ارسلان محمدی 


اي کرامت معدني پابوسوه ايسته گليم

تير عشقونله اقا قوي قلبيمي منده دليم

غرق عصيانم اقا الله بيلور بوشدي اليم

عيبيمي سن ايله پنهان يا علي موسي الرضا


◀️ ستاری قیزیل قلم 


باخ سنون عشقونده ترک موطن اِئتدی خواهرون

عزم ایران ایلییب شوقیله زواردَرون

اولمادی قسمت اوپه خسته مسافرگؤزلرون

ناگران باغری اولوب آلقان علی موسی الرضا


◀️ شایان ارومیه ای 


مظهر جود و کرامت معنی لطف اله

مالک سلم و رضا سن صاحب عزیله جاه

گورمویوب گورمز زمانه سن کیمی شوکتلی شاه

قلب لر عشقونله شادان یا علی موسی الرضا


◀️ ستاری قیزیل قلم


ضامن آهو سان ای سلطان ملک ارتضا

تک حدیث سلسله بسدوراِئدردرده دوا

احتجاجونده قالیب حیرتدن مأمون دغا 

منزلی قیلدی سنه زندان علی موسی الرضا


◀️ شایان ارومیه ای 


حشمتونده رشگیده دایم سلیمانلار قالوب 

طلعتونده هرزماندا ماه کنعان لار قالوب

حکمتونده مات وحیران جمله لقمان لار قالوب

منشا الطاف رحمان یا علی موسی الرضا


◀️ ارسلان محمدی 


کيم سني قيلسازيارت  عشقيلن حاجي اولار

کيم سنه زوار اولا حاجيلرين تاجي اولار 

 غم گوني زوارينه موسي الرضا ناجي اولار

عاشقون اولماز پريشان يا علي موسي الرضا


◀️ حاج عباس دهقان 


اوگوزل گلدسته لرحیران ائدیبدور ملتی 

هرگونی دنیاده آرتور اومزارون شوکتی 

قویموسان قلبیمده زواراولماقا سن حسرتی 

ال منیم اوپاک دامان یاعلی موسی ارضا 


◀️ شایان ارومیه ای 


هر نسیمی که بیزه سمت خراساندان گلور

نکهت جانانیدور که عرش سبحاندان گلور

 گوییا رشحات حقدور عطر عرفان دان گلور

معنی ایمان و عرفان یاعلی موسی الرضا 


◀️ حاج عباس دهقان


ای یاتان ملک خراساندا سلام اولسون سنه 

روحمیزسن ای رضا جاندا سلام اولسون سنه 

افتخاراولدون بوایراندا سلام اولسون سنه  

فخرایرانی وایران یاعلی موسی الرضا 

 

◀️ شایان ارومیه ای 


واردی اون دورد ایلدی مولا دلده بیر سر مگو

حاجتیم ایله بر آورده منه ویر آبرو

گوز یاشیملا صحنیوه ویرم من عالی شستشو

سسلرم ای درده درمان یا علی موسی الرضا


◀️ ستاری قیزیل قلم


اول ذی قعده تاروزدهم ازلطف حق

شدمزین برقدوم پاک نور نُه طبق

حضرت معصومه وشاه چراغ احمد نسق

شدمنور نوریزدان یاعلی موسی الرضا


◀️ شایان ارومیه ای 


سوره نوری ایدور تفسیر عالی مرقدون

توتیای دیده لر دی خاک پاک مشهدون

گون به گون آرتیبدی نور تابناک گنبدون

سسلنر عشقیله-شایان- یاعلی موسی الرضا


◀️ سيفی سیف الشعرا


پاک آدون حُسن القضای سرنوشتیمدورم آقا

جانفدا اولماق سنه عین سرشتیمدور آقا

صحن وایوان و رواقونده بهشتیمدورآقا

من گدایم سنده سلطان یاعلی موسی الرضا

آرش قاسمی

حجت یزدان سرور دوران معنی قرآنی

   حافظ ایران یارغریبان شاه خراسانی

    ای رضاجان مقدمت بادامبارک باد۲



قبرتوباشدکعبهٔ عشق وقبلهٔ ایمانم

صبح ومساازدوری وهجرت زاروپریشانم

من ز وصال مرقدپاکت چون گل خندانم

مشعل عزت راه سعادت جلوه ی جانانی

ای رضاجان مقدمت بادامبارک باد



قبر تو نزدملت ایران بسکه بهادارد

همچوبهشت است جلوهٔ عشق ونورخدادارد

تربت پاکت عطروصفای کرب وبلادارد

قبرتوگشته کرب وبلای ملت ایرانی

ای رضاجان مقدمت بادامبارک باد

آرش قاسمی

یا ثامن الحجج سنه قرباندی جانیمیز

وابسته دو ر جلالیوه نام و نشانیمیز


ای مظهر  جمال  خداوند  ذوالجلال

آئینه   محبت  خلاق  بی مثال

دنیانظیریوی گوره بیر امریدور محال

سن سن ایکی جهاندا بیزیم آرمانیمیز


قربان اولوم جلالیوه سن شاه عشقیسن

سلطان با صلابت و ذیجاه  عشقیسن

قرب  خدای لم یزله ، راه عشقیسن

عشقونله جاریدور شریانلاردا قانیمیز


آنداولسون عشقون عالمی صوم  صلاتیمه

صحنونده شوروحالیله گیچمش حیاتیمه

سن سن ولی  نعمتیمیز  یابن  فاطمه

مدیونیدور  محبتیوه  خاندانیمیز


انگشتر  محبته  مهرون  عقیقیدور

جنت گدای جلوه ی صحن عتیقیدور

صبح قیامتون که حسابی دقیقیدور

تحت حمایتونده دی پیر و جوانیمیز


آزاده ملتوک  یله  وجدانی ویرمروک

ری ملکینه  محبت زهرانی ویرمروک

دنیانی ویرسه لر قیزیل ایوانی ویرمروک

روشندی  نور  مشهدیله  آسمانیمیز


دنیاده هر بنی بشرون رسمیدور بیله

سعی و تلاش ایدرکه چاتاعمری حاصله

عاشق گرکدور عاشق اولابیرقوی دله

وابسته دور رواقیوه روح و روانیمیز


صحنونده یوخدی یر گیجه لر اینه آتماقا

خادمدی درگهونده ملک فیضه چاتماقا

الله ویروب سنی بیزه پای باش اوجاتماقا

سن سن بیزیم  همای  بلند  آشیانیمیز


غرق گناه ومعصیتوک جانه گلمشوک

بیر سائلوک که محضر سلطانه گلمشوک

درماندیوک بودرگهه درمانه گلمشوک

هجرونده قان اولوبدی بو اشک روانیمیز


ویروک سنی جواده قسم آتما بیزلری

هجران چتندی سیدی آغلاتما بیزلری

مشتاق وصلوک ئوزگه لره قاتما بیزلری

آدون اولوبدی هر گیجه ورد زبانیمیز


یو‌خدور لیاقتیم سنه قربان اولوم آقا

بیر لحظه قبر پاکیوه مهمان اولوم آقا

ویر اذن درگهونده نگهبان اولوم آقا

آزقالدی عرشه اود سالا سوز نهانیمیز

آرش قاسمی