روز مصیبت هشتم ماه ربیع است
روزعزای مهدی رب سمیع است
هرکس بگرید برابالمهدی دراین روز
دریوم محشر فاطمه اوراشفیع است
یابن الحسن صاحب عزا ی این مصیبت(۲)
ای حجت ثانی عشر سرت سلامت(۲)
مولا امام عسکری تحت نظر بود
درسامرا درپادگانی پر خطربود
درغربت وتبعید ودرزندان معتز
چشم انتظار دیدن روی پسربود
تحت فشار ودرحصار معتمد بود
نور دل هادی اسیر مستبد بود
دراختناق ودر میان آن محله
حتی عدو برعصمت اومعتقد بود
شددست اوگاهی به بندکینه بسته
درکنج زندان مثل بابایش نشسته
درغربت ودور ازمدینه زندگی کرد
قلب تمام شیعیان زین غم شکسته
معتز گهی دعوت نموداورابه دربار
می رفت امام عسکری گاهی به اجبار
باکینه وخشم وجفا ی معتمد هم
هرهفته بر دارالحکومه می شداحضار
مولای ما وقت وداع خیلی جوان بود
خورشید شهر سامرا نور
جهان بود
درکنج حجره درغریبی جان سپرداو
اما به فکرمهدی صاحب زمان بود
جرمش چه بود از شهر پیغمبر جداشد
مسموم زهر کینه اهل جفاشد
بست ازجهان چشم خودش درشهرغربت
درماتمش غرق مصیبت سامراشد
یابن الحسن العسکری مولا کجایی
درماتم بابای خود صاحب عزایی
شال عزا برگردنت بااشک وناله
امشب عزادار پدر درسامرایی