روزی بدون عشق حسین سَرنکرده ام
شعری به غیرقامتش اَزبَر نکرده ام
یکبارماه گفتمش، اَمّا به اشتباه
زآن پس غلط مقایسه دیگر نکرده ام
وَجه شَبَه میان قَمَرچیست باحسین؟
من باعَرَض، تَرادُفِ جُوهَر نکرده ام
ماهِ بدون روح کجا، یار من کجا
تَشبیه جاهلانه به دلبر نکرده ام
گویندچشمه ایست مُسمّی به کوثراست
من هم هرآنچه گفته ام اَبتَرنکرده ام
کوثرسه مِصرَعِ غزلِ ذات کبریاست
حرفی دگرشنیده و باور نکرده ام
کوثرهمان لَبِ عطشِ زیرنیزه هاست
من غیراین تَصَوّر دیگر نکرده ام
آب زُلال کوثرحسین است وعشق او
تفسیر ناشیانه دیگر نکرده ام
آری حسین جمیل ترین نقش خلقت است
من هم حدیث نافله اَزبَر نکرده ام
صدحور یک نگاه نگارم نمیشود
با عشق، از این معامله کمتر نکرده ام
اَبروی یار مثل دو وارونه خَنجَراست
افسوس من زیارت خَنجَر نکرده ام
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.