از بر من اینچنین ، پر مزن ای نازنین
از غم داغت ببین، گشته دو عالم غمین
ای گل یاسم بمان، حرف جدایی مخوان
پر مزن از آشیان ، غصه ی دل را بران
ای یارم دلدارم فاطمه
اشک غم می بارم فاطمه
شعله به خرمن مزن، حرف ز رفتن مزن
غربت من را دگر ، بنگر و دامن مزن
سعی و صفای علی، فجر و ضحای علی
از نظرم رو مگیر، شمس سمای علی
ای یارم دلدارم فاطمه
اشک غم می بارم فاطمه
یک نظر ای یار من، بر دل زارم فکن
غربت یارت ببین، دل تو ز حیدر مکن
ای ضربان علی ، روح و روان علی
رفتن تو می زند، شعله به جان علی
ای یارم دلدارم فاطمه
اشک غم می بارم فاطمه
ای قاپوسی درگه وحی خدا فاطمه
ماتموه آغلیور اهل سما فاطمه
همسر شیر خدا، مادر کرب و بلا
قاره گین نوکری ایله کرم قیل دعا
ای نور چشمان مصطفی
ای جان و جانان مرتضی
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.