من از شروع محرم سیاه می پوشم
و تا کرانه ی ماتم سیاه می پوشم
زبان عشق چه داند کسی که عاشق نیست
من عاشقانه در این غم سیاه می پوشم
ز کعبه یاد گرفتم سیاه پوشی را
کنار خلوت زمزم سیاه می پوشم
برای سینه زدن مدتی ست دلتنگم
به زیر سایه ی پرچم سیاه می پوشم
در آتش دل پر درد خویش می سوزم
هم آه می کشم و هم سیاه می پوشم
به رنگ مردم دیده کنار چشمه ی نور
به نور دیده ی خاتم سیاه می پوشم
برای این که شوم روسفید در محشر
دو ماه پشت سر هم سیاه می پوشم
بیا و دست مرا هم بگیر یا مهدی
به زخم دل بده مرهم سیاه می پوشم
«بشیر» هستم و چاووش کاروان عزا
من از شروع محرم سیاه می پوشم
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.