در ماه صفر فاطمه گریان و ملول است
ایام عزای حسن و سوگ رسول است
مهدی کند افغان - با حال پریشان
پیغمبر اکرم زجهان رفته در این ماه
احوال عوالم شده آشفته در این ماه
لولاک احد زیر لحد خفته در این ماه
خورشید سپهر مدنی رو به افول است
مهدی کند افغان - با حال پریشان
سوزد جگر فاطمه در عالم معنا
از شعله ی داغ پسر و فرقت بابا
فریاد ز هجران و امان از دل زهرا
با اشک ، روان خون دل از چشم بتول است
مهدی کند افغان - با حال پریشان
یا فاطمه خون کرد جدایی جگرت را
دادی تو در این ماه ز دستت پدرت را
کشتند اجانب به مدینه پسرت را
در حیرت از این حادثه اوهام و عقول است
مهدی کند افغان - با حال پریشان
بنشست به بالین حسن زینب مضطر
گفتا به افغان ای پسر ارشد حیدر
راحت شدی از جور زمان جان برادر
خون دل تو سرخی گلزار اصول است
مهدی کند افغان - با حال پریشان
جان داده در این ماه قرار دل حیدر
مظلوم خراسان پسر موسی جعفر
معصومه زند ناله ز هجران بردار
عالم وله از کینه ی مامون جهول است
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.