تا خدنگ کینه خواهی در کمان کرد آسمان

تا خدنگ کینه خواهی در کمان کرد آسمان

 سینه ی آل پیمبر را نشان کرد آسمان

دوران نگشت ای شه عالم به کام من

دوران نگشت ای شه عالم به کام من

گیرد خدا ز قوم عدو انتقام من

خواب بودم، خواب دیدم مرده ام

خواب بودم، خواب دیدم مرده ام

بی نهایت خسته و افسرده ام

کنون که صاحب تمکین وفروفرمانی

کنون که صاحب تمکین وفروفرمانی

به هوش باش که با اهرمن به میدانی

مدهوشم و سرمست ز ميناي غم و رنج

مدهوشم و سرمست ز ميناي غم و رنج

گلگون شده زان باده ی نابم رخ نارنج

افتاده ام از اسب در اين عرصه شطرنج

بنگر كه : سر و كتف و دل و ساعدو آرنج

رفت از نظرم در هوس روي تو هر پنج

هزار خرمن گل در رهش ز بوسه بچینم

هزار خرمن گل در رهش ز بوسه بچینم

اگر ز پرده درآید نگار پرده نشینم

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد

شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد

روزی بدون عشق حسین سَرنکرده ام

 روزی بدون عشق حسین سَرنکرده ام

شعری به غیرقامتش اَزبَر نکرده ام

تو عزیز عالمینی از همه خوبان سری

تو عزیز عالمینی از همه خوبان سری

بر فلک مولا تویی و از ملک دل میبری

بر عاشقان خسته دل جان و جانانی

ای یادگارمرتضی روح دعایابن الحسن

ای یادگارمرتضی روح دعایابن الحسن

میسوزدازهجران تو دلهای مایابن الحسن